چرا سیاست های آمریکا در لبنان شکست می خورد؟-راهبرد معاصر
رهبر انصارالله یمن: جنگ مردم سوریه با اسرائیل حتمی است هشدار شدیداللحن شورای همکاری خلیج فارس؛ اسرائیل فوراً از سوریه عقب‌نشینی کند واکنش مسکو به ادعای سقوط هواپیمای آذربایجان توسط پدافند روس بقائی، ادعای دخالت ایران در سوریه را مردود دانست رئیس جدید دستگاه اطلاعات سوریه تعیین شد نماینده مجلس روسیه: توافق با ایران احتمالاً اواسط ژانویه امضا می‌شود روسیه: گروسی درباره ایران رویکرد بی‌طرفانه داشته باشد تنها کشور جهان که زوج‌ها را به خاطر طلاق به اردوگاه کار اجباری می‌فرستد جعبه سیاه هواپیمای آذربایجانی پیدا شد گسترش قتل و غارت در سوریه؛ هر ۱۰ دقیقه یک حمله از سوی عناصر الجولانی نامه ایران به سازمان ملل پس از اعتراف اسرائیل به ترور اسماعیل هنیه غریب‌آبادی: بازداشت محمدرضا نوری از مصادیق بازداشت خودسرانه است هاآرتص: اعتصاب غذا مقابل کنست همچنان ادامه دارد انصار الله از عربستان خواست پیام یمن را به آمریکا برساند خطوط هوایی "امریکن ایرلاینز" پرواز‌های خود را متوقف کرد

چرا سیاست های آمریکا در لبنان شکست می خورد؟

از جمله اصول موفقیت سیاست خارجی هر کشوری که بخواهد با سیاست های خود در کشورها یا جوامع دیگر، آن ها را هدف قرار دهد یا در آن ها نفوذ کند و تاثیر گذار باشد، این است که از آن کشورها و جوامع اطلاع و شناخت کافی داشته باشد، مساله ای که درباره آمریکا و لبنان، صدق نمی کند، زیرا شناخت آمریکا از لبنان، شناختی کامل و فراگیر نیست.
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۴ - ۱۹ تير ۱۳۹۹ - 2020 July 09
کد خبر: ۴۹۸۶۲

به گزارش راهبرد معاصر؛ سیاست های آمریکا در قبال لبنان طی چند دهه گذشته، همواره در دفاع از منافع و امنیت رژیم اشغالگر اسرائیل بوده است و با تکیه و استناد به این واقعیت، می توان تحرکات آمریکا در قبال بیروت را در ماه های اخیر از چند جنبه مورد ارزیابی قرار داد.

 

آنچه که در اصطلاح به آن کمک های آمریکا به لبنان گفته می شود، از همان ابتدا درقبال تضمین امنیت رژیم اشغالگر اسرائیل و تمایل به عدم پیشرفت اقتصادی و نظامی لبنان بوده است تا این کشور نتواند در موقعیتی قرار گیرد که با رژیم اشغالگر رقابت کند.

 

از زمان روی کار آمدن دولت فعلی لبنان یعنی بیش از هفت ماه پیش، این کشور به شکلی بی سابقه با جنگ اقتصادی مواجه شده که پایه و اساس آن، محاصره، مجازات و تهدید بوده است. سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا لبنان تا قبل از روی کار آمدن دولت فعلی، با چنین جنگی مواجه نبوده است. سوال دوم این است که هدف از این جنگ چیست؟

 

در پاسخ به سوال اول باید گفت که دولت های قبلی با وجود مشارکت حزب الله در آن ها، دولت هایی بودند که رویکردهای آن ها به رویکردهای آمریکا و برخی از پایتخت های عربی همسو با طرح آمریکا نزدیک بود. اما دولت فعلی، دولتی آزاد است و چنین ویژگی را ندارد و در عین حال، در این دولت، گروه های سیاسی وجود ندارند که برخی از آن ها آشکارا اعلام کنند که با برخی پایتخت های عربی ارتباط دارند و برخی دیگر علنا بگویند که هوادار و طرفدار واشنگتن هستند. به همین دلیل است که واشنگتن، دولت فعلی را دولت حزب الله نامیده است.

 

افزون بر این، دولت های سابق لبنان، به خود زحمت ندادند که به دنبال منابع قدرت و راه های جایگزین به جای رویکرد مطلوب واشنگتن باشند. این درحالیست که دولت کنونی (صرف نظر از موفقیت یا شکستش)، تلاش می کند به دنبال راه حل های جایگزین باشد و از همین جا بود که اصطلاح نگاه به سمت شرق عنوان شد.

 

اما نگاه به سمت شرق، خوشایند آمریکایی ها نیست، زیرا این مساله در وهله اول، به معنای حل مشکلات اقتصادی لبنان است که واشنگتن به دنبال تشدید آن از طریق اجرای طرح های خود است و در وهله دوم، به منزله وارد شدن لبنان به مرحله بهبود اقتصادی همزمان با تقویت توانایی های خود است که واشنگتن آن را تهدیدی برای طرح های خود در این کشور می داند.

 

افزون بر آن، موفقیتی بزرگ برای دولت و در پس آن حزب الله و هم پیمانانش به شمار می رود که با استقبال همه اقشار جامعه لبنان به ویژه طرفداران احزاب و گروه های حرکت کننده در رکاب آمریکا مواجه خواهد شد.

این مساله، خبر خوبی برای دولت آمریکا نیست و این دولت، دوست ندارد چنین خبری را بشود.

 

از این رو، سفارت آمریکا در بیروت بیکار ننشست و "دورتی شیا" سفیر آن کشور که قبلا در رژیم اشغالگر خدمت کرده، به اقدامات تحریک آمیز متوسل شد و متاسفانه از طریق همکاری با برخی گروه های لبنانی، برخی مسئولان لبنانی را فرا خواند و صراحتا آن ها را تهدید کرد که از راه کارهای دولت حمایت نکنند.

 

از جمله راه کارهایی که بر روی میز دولت مطرح شد، راه کار خرید نفت از ایران با لیره لبنان بود ، همان طوری که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان اعلام کرده بود.

 

این مساله، مبالغی هنگفت را به خزانه دولت لبنان می آورد و به تامین برق ضروری برای فعالیت بخش های اقتصادی کمک می کند. دیروز مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا به طور علنی گفت که کشورش به ایران اجازه نخواهد داد که به لبنان نفت بفروشد.

 

اما چرا نمی شنویم که واشنگتن بگوید که به رژیم اسرائیل اجازه فروش گاز به مصر را نمی دهد؟ همان طور که نمی شنویم که واشنگتن بگوید از فروش نفت عربستان سعودی به رژیم اسرائیل جلوگیری خواهد کرد و این مساله قطعا با توجه به موج فعلی عادی سازی انجام خواهد شد. بنابراین، چرا آمریکا این حق را به خود می دهد که ایران را از فروش نفت به لبنان منع کند، با علم به اینکه این نفت، به نفع همه لبنانی ها خواهد بود و به حل مشکلات اقتصادی و معیشتی همه لبنانی ها از جمله گروه های سیاسی مخالف حزب الله و ایران کمک خواهد کرد.

 

اما صرف نظر از سیاست های آمریکا و طرح ها و توطئه های این کشور و هدف از این توطئه ها، تعامل با ملت ها با نگاه قیمومیت و تهدید و ارعاب آنان موفقیت آمیز نخواهد بود و واشنگتن به خوبی می داند که نمی تواند طرح های مشخصی را بر لبنان تحمیل کند. زیرا اگر می توانست، با مقاومت در برابر رژیم اشغالگر روبرو نمی شد و شاهد امضای توافق هایی میان لبنان با اسرائیل در مسیر عادی سازی روابط با این رژیم بود.

 

جواب این سوال که چرا واشنگتن نمی تواند سیاست ها و طرح های خود را در لبنان پیاده کند، ساده است، زیرا آمریکا هنوز درک و فهم و شناخت درستی از ساختار اجتماعی، فرهنگی و ملی جامعه لبنان ندارد و نگاهش به لبنان، نگاهی ناقص است. از این رو، بر اساس نگاهی ناقص، حکم می کند و درنتیجه طرح هایش در این کشور موفق نخواهد بود و گذشت زمان نشان خواهد داد که سیاست های آمریکا در لبنان چه نتیجه ای خواهد داشت./ العالم

ارسال نظر
آخرین اخبار